عید صیام آمد و ماه صیام رفت
لطف تمام آمدو فیض تمام رفت
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد
گرد غم گناه زجان عوام رفت
بالاخره ماه مبارک رمضان به آخرش رسید وتموم شد.خدا کنه از کسانی باشیم که تو این ماه بخشیده شده باشیم و مورد لطف حق تعالی قرار گرفته باشیم.
توفیقی بود که تونستم نماز عید فطرو به امامت حضرت آقا بخون.تونستم با اقتدا به مولامون ماه رمضانمو تکمیل کنم.
حضرت آقا فرمودند این ماه فرصتی بود که گناه کاران میتونن به طرف خدا برگردند برگردند امیدوارم بتونیم برگشته باشیم.
نوشته شده توسط رضا در جمعه 89/6/19 ساعت 12:45 عصر موضوع | لینک ثابت
امشب تمام آینه ها را صدا کنید
گاهِ اجابت است رو به سوی خدا کنید
ای دوستان آبرودار در نزد حضرت حق
در نیمه های شب قدر ما را هم دعا کنید
نوشته شده توسط رضا در سه شنبه 89/6/9 ساعت 5:27 عصر موضوع | لینک ثابت
نظر آیت الله بهجت درباره رهبر انقلاب |
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از ایرسنا، نقل قولی که می خوانید مربوط می شود به سال 1368 و پس از رحلت حضرت امام خمینی -قدس الله نفسه الزکیه - که موضع گیری آیت الله بهجت را نسبت به مقام معظم رهبری اعلام می کند.
وقتی ایشان (مقام معظم رهبری) برای رهبری انتخاب شدند عده ای به آیت الله بهجت گفتند: آقای خامنه ای جوان است برای برای رهبر شدن!
آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمودند: همان یکبار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای هفت پشتمان کافیست...
دید سیاسی آیت الله بهجت بر خیلی از شاگردان ایشان پوشیده نیست و ایشان همواره بر حضور شاگردان ممتاز خود همچون آیت الله مصباح و دیگران بر حضور در عرصه سیاست تاکید داشتند.
آیت الله مصباح یزدی در این زمینه می فرمایند: «بنده باید عرض کنم که بزرگترین مشوّق خود بنده در پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی، خود ایشان بودهاند و به صورتهای مختلف به دوستان و کسانی که در درس شرکت میکردند، سفارش میکردند که به اینگونه مسائل اهمیت بدهند و اشاره میکردند که اگر کسانی که تقیّد به مسائل علمی و معنوی دارند، به این کارها نپردازند، روزگاری بیاید که جوّ سیاست اجتماع به دست نااهلان بیفتد و جامعه اسلامی را از مسیر خودش منحرف کند. حتی گاهی پیغامهای خاصی برای حضرت امام (قدس) در ارتباط با همین مسائل سیاسی میدادند که در یک موردش بنده با یکی از دوستان، واسطه در رساندن این پیام خاص به حضرت امام بودیم».
نوشته شده توسط رضا در سه شنبه 89/6/9 ساعت 5:16 عصر موضوع نظر آیت الله بهجت درباره رهبر انقلاب | لینک ثابت
امشب سر مهربان نخلی خم شد
در کیسه نان به جای خرما غم شد
در خانه ی دور بیوه ای شیون کرد
همبازی کودک یتیمی گم شد
شهادت اول مظلوم عالم حضرت علی(ع)را خدمت امام زمان (عج)تسلیت عرض مینماییم.
نوشته شده توسط رضا در سه شنبه 89/6/9 ساعت 4:52 عصر موضوع یا علی | لینک ثابت
به چه علت حجاب برای زنان واجب شده است در حالی که برای مردان واجب نشده است؟ فلسفه حجاب در اسلام برای چیست؟
براى روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینى
بر اساس فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است که براى رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسى و توجه به هر یک از آنها در حدّ نیاز طبیعى، سبب شکوفایى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى کمال سوق داده است.
پوشش مناسب براى زن و مرد عامل مهمى در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژى انسان
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطهاى مستقیم با تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمى در مورد فیزیولوژى و نیز روانشناسى زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّکهاى چشمىِ شهوتانگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایى زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعى قادر به دیدن است، از سوى دیگر ترشّح هورمونها در مرد صورتى یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتى گسترده تحت تأثیر محرّکهاى شهوانى قرار مىگیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّکهاى حسى پاسخ مىدهند. حس لامسه بروز زیادى ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمونهاى جنسى زن به صورت دورهاى ترشخ مىشوند و به طور متفاوت عمل مىکنند، تأثیر محرّکهاى شهوانى بر زن صورتى بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
با توجه به مطالب فوق مىتوان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّى و اساسى ریشه گرفته است. اسلام مىخواهدد انواع التذاذهاى جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها براى کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربى که حضور در جامعه را با لذت جویى جنسى به هم مىآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسى را به هم مىریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و براى تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بى بند و بارى در پوشش به معناى عدم ظابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسى است که آثار شوم آن بر کسى پوشیده نیست.
ج) آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینى
1- بهداشت روانى اجتماع و کاهش هیجانها و التهاب جنسى که سبب کاهش عطش سیرى ناپذیرى شهوت است.
2- تحکیم روابط خانوادگى و برقرارى صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدودیت و پایان آزادىهاى جنسی خود تلقّى مىکنند وافراد متأهل هر روز در مقایسهاى خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار مىگیرند. این مقایسهها، هوس را دامن زده و ریشه زندگى را مىسوزاند.
3- استوارى اجتماعى و استیفاى نیروى کار و فعالیّت
دختر و پسرى که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانى شوند، از تمرکز و کارآیى آنها کاسته مىشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروى فکرى و کارى است.
4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانى او
حیا، عفاف و حجاب زن مىتواند در نقش عاطفى او و تأثیرگذارى بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکى از وسائل مرموز براى حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را براى محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه براى مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضى به حبس، رکود و سرکوبى استعدادهاى زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را ىر اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانى و تجارى منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه مىباشد که در صدد کام جویىهاى آزاد و بى حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
علاوه بر مطالب فوق استاد مطهری در بیان این که چرا حجاب به زنان اختصاص یافته می گوید: اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خود آرایى از حس شکارچىگرى او ناشى مىشود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهاى بدن نما و آرایشهاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مىخواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحرافهاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است».(1) به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسى و زیبایى خاص زنانه و تحریک پذیرى جنس مردانه، یکى از علتهاى این حکم است. توصیه و دستور الهى به پوشش و حجاب براى زنان، به منظور ایجاد محدودیت و محرومیت و چیزهایى از این قبیل که تنها فریب شیطانىاند نمىباشد، بلکه در واقع براى آگاهى دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است که باید از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. این کاملاً معقول است که هر چیزى ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بیشترى را مىطلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شکل یک ابزار براى مطامع سودپرستان در نیاید.
به یاد داشته باشیم که غریزه جنسى، نیرومند و عمیق است. هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکشتر مىگردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله ورتر مىشود، و شهوت خود را به صورت یک عطش روحى و خواست اشباع نشدنى در مىآورد.(2) و وضعیت جهان معاصر و کشانده شدن عدهاى به همجنس بازى نشانه آشکارى از این حالت است.
بنابراین رعایت نکردن پوشش اسلامى توسط زنان نه تنها از بین رفتن حساسیت مردان را به دنبال ندارد، بلکه موجب طغیان غریزه جنسى آنان نیز مىگردد و پس از مدتى باعث دلزدگى و بى معنایى آن خواهد شد.
در مورد مردان نیز این گونه نیست که بتوانند با هر نوع لباسی از خانه بیرون آیند و نوع پوشش آنها می تواند به هر صورتی باشد بلکه مردان نیز در این جهت با محدودیت های خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بیشتر در اجتماع و کارهای سخت و به جهاتی که در بالا ذکر شد با زنان متفاوت است.
پى نوشتها:
1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخیص.
2. همان، ص 434.
نوشته شده توسط رضا در سه شنبه 89/6/9 ساعت 4:44 عصر موضوع | لینک ثابت
شب قدر واجابت دعا
امام علی غلیه السلام فرمودند: «شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشتها) فرو فرستاده میشود، پس از درگذشت پیامبر نیز این شب صاحبانی دارد.»
شب قدر، بزرگترین، شریفترین، پر ارجترین و پر رمز و رازترین شبها در گردونه زمان است که قلمها در وصفش میشکنند و زبانها در توصیفش قاصر و عقل و تدبیرها در فهم آن مبهوت و متحیر میمانند.
شبی که به فرموده امام صادق علیه السلام قلب رمضان به شمار میآید. بهترین شب سال، شب قدر است که خداوند در قرآن کریم آن را شبی پربرکت دانسته و ارزش آن را برتر از هزار ماه بیان میکند.
آیا به راستی برکتی بالاتر از این هست که یک شب هم تراز هزار ماه یعنی 30 هزار شب یا 83 سال و 4 ماه قرار گیرد؟
چرا این شب «شب قدر» نامیده شده است؟ چه اسراری در آن نهفته و چه وقایع و حوادثی در آن رخ داده و میدهد؟
مفسران قرآن کریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم دین درباره نامگذاری این شب به «شب قدر» مطالب و دلایل زیادی آوردهاند.
شب قدر یعنی شب بزرگ و باعظمت، زیرا در قرآن کریم «قدر» به معنای منزلت و بزرگی خدا آمده است. (حج /74)
همه مقدرات بندگان نیز در طول سال در این شب رقم میخورد. (دخان /4)
همچنان که امام رضا علیه السلام فرمودند: «خداوند در شب قدر آنچه را از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد مقدر میفرماید از زندگی یا مرگ، از خوب یا بد یا روزی، پس آنچه خداوند در این شب مقرر فرمود، وقوع آن حتمی خواهد بود.»
البته این امر هیچ گونه تضادی با آزادی اراده انسان و مساله اختیار ندارد زیرا تقدیر الهی به وسیله فرشتگان طبق شایستگیها و لیاقتهای افراد و میزان ایمان و تقوا و پاکی نیت و اعمال آنهاست.
بدون شک مفاهیمی چون وعده و وعید، انذار و بشارت، کیفر و پاداش در قرآن و روایات بدون اراده و اختیار انسان بی معنا خواهد بود.
حضور انسان در محافل شب قدر، عبادت و دعا و ... جلوههایی از حضور اراده و اختیار انسان است. بزرگترین اشتباه درباره حقیقت مشیت الهی این است که گروهی خود را صاحب همه چیز میدانند و تصور میکنند خداوند به صورت مطلق همه کارها را به بندگان خود واگذار کرده است؛ پس نه ثواب و عقاب در کار است و نه مسوولیت و اخلاق.
گروهی دیگر نیز فکر میکنند انسان موجودی مجبور است که هیچ اختیار و آزادی ندارد و همه چیز توسط قضا و قدر تعیین میشود.
در حالی که حقیقت امری میان این دو نظر است یعنی نه جبر قضا و قدر و نه واگذاری مطلق به بندگان، چرا که بعضی از کارها را ما به خواست و اراده خودمان انجام میدهیم مثل خوردن، آشامیدن، رفتن، آمدن و ... و در بعضی دیگر از کارها همچون به دنیا آمدن، از دنیا رفتن و ... اراده و خواست ما مطرح نیست.
در شب قدر فرشتگان بسیاری به زمین میآیند به طوری که زمین بر آنها تنگ میشود، لذا آن را «شب قدر» نامیدهاند زیرا یکی از معانی «قدر» به معنای ضیق و تنگ است (اطلاق /7) و در این شب قرآن با تمام قدر و منزلتش به وسیله فرشته صاحب قدر بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد.
شب قدر در طول سال بیش از یک شب نیست و آن شب نیز در ماه مبارک رمضان واقع شده است. این مساله، مورد قبول همه مسلمانان است که هیچ گونه شک و تردیدی در آن وجود ندارد؛ زیرا از سویی خداوند در قرآن میفرماید: «ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است.» (بقره /185)
و از سوی دیگر در آیه اول سوره قدر میخوانیم «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم.» از همراه کردن این دو آیه مبارکه به یکدیگر چنین نتیجهگیری میشود که شب قدر خارج از ماه مبارک رمضان نیست و حتما در این ماه قرار دارد.
بنابر روایات اسلامی خداوند اجابت را در میان دعاها پنهان کرده است تا مومنان به همه دعاها روی آورند. همان گونه که وقت مرگ را پنهان کرده است تا مردم در همه حال پذیرای آن باشند.
وقت قیامت و ظهور امام زمان (عج) را نیز مخفی کرده تا اهل معصیت آنها را دستاویزی برای نیل به مقاصد شوم خود قرار ندهند و در مقابل مومنان در همه حال مراقبت بیشتری از خود نشان دهند. بر همین مبنا شب قدر مخفی است و زمان دقیق آن مشخص نیست.
امام علی علیه السلام دلیل مخفی بودن شب قدر را در این میداند که مومنان شبهای بیشتری را قدر بدانند و به آرزوی درک فضیلت آن به کارهای نیک و عبادت بیشتری پرداخته و از معاصی و زشتیها دوری گزینند و در پرستش خداوند تلاش بیشتری نمایند.
از سوی دیگر شب قدر بایستی مخفی باشد زیرا اگر شب خاصی معین میشد، برخی افراد بر اثر توفیق شب زندهداری و احیائ آن به عُجب و غرور مبتلا میشدند اما هنگامی که زمان آن معین نباشد، بر اثر مواظبت بیشتر، ملکات فاضله در نفسشان راسختر میشود و در نتیجه از برکات و فیوضات بیشتری در این شبها بهرهمند میشوند.
اگر این شب معلوم بود، حرمت و عظمت درخورشان را نداشت، زیرا مردم همواره برای هر چه که از دید آنها مخفی است، احترام بیشتری قائلند.
بیتردید شب قدر از شبهای با عظمت و با اهمیت سال است و دلیل فضیلت این شب بر سایر شبها به اعتبار اموری است که در این شب محقق میشود.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در تفسیر سوره «قدر» فرمودند: «هر کس شب قدر را احیا بدارد و مومن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»
امام صادق علیه السلام فرمودند: «از کتاب خدا استفاده میشود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»
در فرهنگ غنی اسلام، همه چیز را با معیارهای الهی میسنجند و بر همین اساس قرآن در مورد این شب میفرماید: «لیلة القدر خیر من الف شهر» در دعای 44 صحیفه سجادیه نیز میخوانیم: «(عبادت و بندگی در) شبی از شبهای آن را بر (عبادت در) شبهای هزار ماه قرار داد (چون خیرات و برکات و سودهای دینی و دنیوی در آن است ) و آن را شب قدر نامید.»
طبق روایات موجود، مجموع قرآن در شب قدر نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است اما نزول تدریجی و تفصیلی قرآن طی بیست و سه سال دوران نبوت پیامبر گرامی به صورت الفاظ نازل شده است.
از دیگر فضایل این شب نامگذاری یکی از سورههای قرآن به نام «قدر» است و این خود گویای فضیلت و اهمیت این شب است. این شب، شب مبارکی است زیرا خدا میفرماید: و قرآن که بهترین خیرات و برکات است در این شب مبارک نازل شده است. (دخان /3)
نزول ملائکه و روح در شب قدر نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. چنان که امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: «عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز و زکات و انواع کارهای خوب بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.» شب قدر سراسر خیر و سلامت است و از هر امر ناپسندی به دور است و این خود نیز نشان شرافت آن بر هزار ماه است.
بنا بر روایات و ظاهر آیات سوره قدر، شب قدر منحصر به زمان رسول خدا لی الله علیه و آله نیست و فرشتگان در شب قدر مقدرات یک سال را نزد «ولی مطلق زمان » میآورند و بر او عرضه میکنند. این واقعیت از روز نخستین خلقت بوده است و تا قیامت هم ادامه دارد.
از سویی نیز بنابر روایات زمین از نخستین روز خلقت تا آخر فنای دنیا بیحجت نخواهد بود چنان که امام علی علیه السلام فرمودند: «شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشتها) فرو فرستاده میشود، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز این شب صاحبانی دارد.»
حجت خدا در زمین در زمان حاضر وجود مقدس و مبارک حضرت مهدی(عج) است و اوست که حجت خدا و وصی اوصیا و خلیفه رسول خدا و معصوم از هر گناه و پلیدی است و لذا صاحب شب قدر است.
نوشته شده توسط رضا در دوشنبه 89/6/8 ساعت 5:55 عصر موضوع | لینک ثابت
نوشته شده توسط رضا در سه شنبه 89/6/2 ساعت 4:47 عصر موضوع قاتل | لینک ثابت
حضور سیدحسن خمینی در دیدار چهره های سیاسی با رهبرمعظم انقلاب و خوش و بش وی با رئیس جمهور باعث خشم در حد انفجار رسانه های ضدانقلاب شد. وی اخیراً افطار خانه عبداله نوری را به خاطر حضور وابستگان به گروهک های ضدانقلاب ترک کرده بود.
به دنبال حضور سیدحسن خمینی در میان دیدارکنندگان با رهبری و صمیمیت وی با رئیس جمهور، انبوه رسانه های ضد انقلاب که تا پیش از این به دروغ از سیدحسن تمجید می کردند، زبان به عقده گشایی و فحاشی علیه وی کردند.
سایت صهیونیستی بالاترین که سال گذشته در اوج فتنه و به خاطر نشستن سیدحسن با سران فتنه در یک مجلس عروسی، به وی تبریک گفته و از او خواسته بود تا از پدر و پدربزرگ خود (مرحوم حاج سیداحمدآقا و حضرت امام رضوان الله تعالی علیهما) هم برائت بجوید، این بار نوشت: آخوند خوب آخوند مرده است.
این سایت صهیونیستی در مطلب دیگری که بالاترین امتیاز (394 امتیاز) را آورده، خطاب به سیدحسن نوشت: خاک بر سر من الدنگ احمق که در دفاع از تو چند خط نوشتم. به به اینجا رو با «آقا» عکس دو نفره می گیری؟ خاک بر سر من احمق! تو برو به مهمانی ما هم اینجا ]خارج از کشور[ در به در!
یکی دیگر از کاربران ضد انقلاب تصریح کرد «ما از خود خمینی چه خیری دیدیم که از نوه اش ببینیم». و بابک داد، کاتب فراری خاتمی در دولت اصلاحات که چندماه پیش از شجاع الدین شفا سلطنت طلب هتاک تمجید کرده بود، نوشت: عکسهایت دردآور بود. راستش دردم آمد. چی می شد می ماندی و همان تسبیحت را می چرخاندی؟ اجبار که نداشتی. آن وقت ما هنرمندها و ورزشکارها را به خاطر این دیدارها به نقد می کشیم.
یک کاربر بالاترین زیر این نوشته در کامنتی تصریح کرد: آقای داد آیا باید ایشان کار دیگری می کرد؟ از ایشان توقع چیز دیگری دارید؟ صادق باشیم. مگر نامه پدر او ]سیداحمد خمینی[ به آیت اله منتظری را نخوانده اید؟ آیا سیدحسن اجازه می دهد از پدرش انتقاد شود؟ آقای داد امیدوارم به من نگویید که سیاست نمی دانی و باید گام به گام پیش برویم. ما باید صداقت داشته باشیم... آخوند جماعت سر و ته یک کرباسند.
سایت صهیونیستی در مطلب دیگری تصریح می کند که سیدحسن خمینی از اول هم با جنبش سبز نبوده که حالا کسی بخواهد از او گله بکند: خدا وکیلی جوگیرتر از ما خودمونیم. یه روز عاشقیم یه روز فارغ. یه روز بابایی رو تا عرش می بریم بالا، فرداش با کله می کوبونیم زمین. بنده خدایی که از اول هم به طور مستقیم نگفته عضو جنبش سبزه، رفته به ضیافت که اون طرفی ها بودن. جرم کرده؟ مگه خودش اومده بود گفته بود که من رهرو جنبش سبزم که حالا بهش این طوری فحش میدین؟ حالا جالب اینه که توی اون ضیافته هاشمی هم بوده اما کسی به او پیله نمیکنه که چرا رفتی. در صورتی که موضع آقا حسن خمینی در قبال جنبش سبز درست مثل هاشمیه. آخه هیچ فکر کردین اصلا این آقا کیه که باید بعد از رهبری بیشترین تعداد عکس رو ازش توی اون مراسم گرفته باشن؟ من فکر میکنم دقیقاً نظر عکاس همین بوده که ما این چیزا رو ببینیم و بهش فحش و بد و بیراه بدیم. خلاصه اینکه اون نه رهبر جنبش سبزه و نه همراهش.
اما این حرف ها باعث التیام سوختگی نسبتاً شدید کاربران ضد انقلاب -وعمدتاً خارج نشین- بالاترین نشد چنان که یکی از آنها در پاسخ به این توجیهات نوشت: ماله کشی موقوف! این ماله کشیهای ما تا به کجا ادامه دارد؟ اگر افتخاری به دیدار احمدی نژاد برود، میگوییم که دست بزرگ فتنه میخواهد بین ما تفرقه بیاندازد، ما که از نیت او باخبر نبوده ایم!! اگر هنرمندان کشور به دیدار رهبر بروند، میگوییم مجبورشان کرده اند و چاره ای نداشته اند! اگر پروانه معصومی چادر بر سر فکند و با افتخار بگوید که من با تب سی و نه درجه به حضور رهبر رسیده ام، باز هم میگوییم که حالا یه چیزی گفته! عجب جماعت خوش خیالی هستیم ما! برای کارهای ناشایست هر کسی بالاخره توجیهی داریم! حالا که نوبت به حسن خمینی و رفسنجانی رسید واویلا! دیگر دست بزرگ فتنه رسماً از آستین درآمده و قصد نابودی جنبش سبز را کرده است! مهمانی اش مال آنها و ماله کشی اش مال ما آدمهای زودانگار و زودباور! این چه ویروسی است که وارد ذهن و جان ما کرده اند؟ تا حرف از حسن خمینی می شود، همه خفه شوند و نگویند که با وجود اینهمه تنش و مشکلات به وجود آمده اخیر، شرکت در ضیافت افطار در بیت رهبری دیگر چه صیغه ای است؟ تا حرف از رفسنجانی و کارهایش می شود، داد همه درمی آید که ای بابا الان چه وقت گفتن این حرفهاست؟ رفسنجانی وزنه سنگینی است که همه کار ازش برمیاد! تا حرفی از خرابکاری هایش پیش آید فریاد واویلا و برچسب های تفرقه انداز و... بر سر ما باریدن می گیرد!
هرچند که از این قبیل واکنش ها در میان محافل ضدانقلاب فراوان است اما به عنوان آخرین نمونه باید به نوشته سایت خودنویس استناد کرد که نوشت: «آنها موفق شدند، تا من این گونه بسوزم و تلخ و تند بنویسم».
شایان ذکر است مرحوم سیداحمد خمینی رضوان الله تعالی در وصیت نامه خود به سیدحسن و دیگر فرزندان خود سفارش کرده است که در همراهی و پیروی ولایت فقیه ثابت قدم باشند.
نوشته شده توسط رضا در سه شنبه 89/6/2 ساعت 3:52 عصر موضوع سید حسن و احمدی نژاد | لینک ثابت
چند روزی است روزه میگیرم،
جگرم از تشنگی شده بی تاب.
نا خودآگاه در میانه روز
گریه کردم برای طفل رباب.
فدای لب عطشانت یا حسین(ع)
نوشته شده توسط رضا در پنج شنبه 89/5/28 ساعت 5:29 عصر موضوع | لینک ثابت
درباره وبلاگ
فهرست اصلی
آرشیو موضوعی
آزمایش الهی . اعمال . امام زمان . ایرانیان . جنگ نرم . حدیث رسو اله . خار ج از کشور . خلاصه . ذکرها . رسانه . سخنان رهبری . سید حسن و احمدی نژاد . شعر . فتنه . فتنه سبز . فلسفه روزه . قاتل . ماه رمضان . نظر آیت الله بهجت درباره رهبر انقلاب . هزینه . همایش . وصیت نامه شهید باکری . یا علی .
دوستان
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY